ما چون ز دری پای کشیدیم، کشیدیم
امّید ز هر کس که بریدیم، بریدیم
●
دل نیست کبوتر، که چو برخاست، نشیند
از گوشۀ بامی که پریدیم، پریدیم
●
رم دادن صیاد خود از آغاز غلط بود
حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم
●
کوی تو که باغ ارم و روضۀ خلد است
انگار که دیدیم، ندیدیم، ندیدیم
●
صد باغ، بهار است و صلای گل و گلشن
گر میوۀ یک باغ نچیدیم، نچیدیم
●
سر تا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل
هان! واقف دم باش، رسیدیم! رسیدیم!
●
«وحشی» سبب دوری و این قسم سخن ها
آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم
بیا تا اومدنت شروع یه دوستی باشه...به امید دیدیار.